شیــــــــعهــ... بلــــــــــآگـــــــ...

وبـــ. ســـآیــت رسمـــی زهـــــرآ زمـــــآنــــی...

شیــــــــعهــ... بلــــــــــآگـــــــ...

وبـــ. ســـآیــت رسمـــی زهـــــرآ زمـــــآنــــی...

شیــــــــعهــ... بلــــــــــآگـــــــ...
خـــــدآیــــــآ ...

تنـــــهآ غــــروب جمـــــعه دلـــ♥ـــگیر نیــــــست...

مــــــــــن...

بــــــی تـــــــو...

شبیــــــه جمــــــــــعه ام...

تعــــــــطیل...

و دلـــــ♥ـــــگیر...

•••

الـــــــــــهی...

آمــــــدم بنــــــویسم...

کوبـــــه ی خـــــآنه ات را بــــــآید محــــــکم کوبیــــــــد...

خـــــــآطرم آمــــــــد...

کوبــــه بــرآی چشمــــــآن بستــــــه ی مــــــنِ بنــــده اســــت...

نــــــــه دری همیشــــــــه بـــــآز...

مـــــگر مـــــی شود تـــ ♥ ــــو...

میهمــــــآن دعــــوت کنـــــی و...

در بستــــــــه بــــــــــآشــد...

•••

مطالب این وب سایت دلنوشته ها ، خاطرات و یا تجربه های شخصیه منه و با هدف حفظ و نشر باور های خودم اینجا قرارشون میدم و هیچ مطلبی کپی نشده مگر موارد خاص اون هم با ذکر منبع پس:
رو نوشت برداشتن از تمامی مطالب به معنای تایــــــید آن بوده و هر گونه کپی برداری با ذکـــــر منبع و یا بــــدون ذکـــر منبع بلامانع بوده و مجاز میباشد.
والبته خوش حال میشم نظر شما رو هم راجع به هرکدوم از این مطالب بدونم...



•••

و در پایان:
همه ی شما رو به چــــآلش (چـــی شــد کــه چــ♥ــآدری شـــدم؟؟) دعوت میکنم...
شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۹ ب.ظ

از زبان امام رضا(ع)



شرح ماجرای ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) از زبان امام رضا(ع)

حضرت رضا(ع) فرمود: پدرم از پدرش جعفر بن محمّد و آن حضرت از پدر خود از جدّ بزرگوار خویش(ع) نقل فرمود که:

حضرت على(ع) فرمود: تصمیم به ازدواج گرفتم، ولى جرأت نمى‌کردم، این‌ مطلب را به حضرت رسول(ص) عرض کنم و مدتى این موضوع شب و روز در فکرم بود تا اینکه روزى بر حضرت رسول(ص) وارد شدم و آن حضرت‌ فرمودند: اى علی!

عرض کردم: بفرمایید اى رسول خدا!

فرمود: آیا میل و رغبتى به ازدواج دارى؟

عرض کردم: رسول خدا خود داناتر است -و گمان بردم ‌حضرت یکى از زنان قریش را به عقد من درآورند- و من از اینکه فرصت ازدواج‌ با فاطمه را از دست دهم، نگران بودم و متوجّه نشدم که چه شد که حضرت مرا صدا زدند و در خانه ام‌سلمه به خدمتشان رسیدم.

وقتى به من نگاه کردند، چهره‌شان درخشید، تبسّمى فرموده به گونه‌اى که سفیدى دندان‌هایشان را که ‌مى‌درخشید دیدم، حضرت به من فرمودند: اى على! مژده! چرا که خداوند مسأله ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود، خود به عهده گرفت.

گفتم: قضیه چیست یا رسول اللّٰه!؟

حضرت فرمودند: جبرئیل با سنبل و قرنفل بهشتى‌ نزد من آمد و آن‌ها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوییدم و گفتم: اى جبرئیل! این سنبل و قرنفل را به چه مناسبت آورده‌اى؟

او گفت: خداوند تبارک و تعالى‌ ملائکه ساکن بهشت و نیز سایر ساکنین آن را امر فرموده که تمام بهشت‌ها را با تمام درخت‌ها و رودخانه‌ها و میوه‌ها و قصرهایش آذین بندند و به بادهاى‌ بهشتى دستور داده تا با بوى انواع عطر بوزند و حورالعین را به خواندن‌ سوره‌هاى «طه»، «طس»، «شورى» و سوره‌هایى که با «طسم» شروع‌ مى‌شود امر فرمود و به یک منادى دستور داد که چنین جار بزند:

ای ملائکه من و ای ساکنین بهشت من! شاهد باشد که فاطمه دختر محمد را به عقد علی بن ابی طالب در آوردم و به اینک کار راضی و خشنودم، این دو از یک دیگرند.

سپس خداوند تبارک و تعالی به ملکی از ملائکه بهشت به نام راحیل - که در بلاغت هیچ یک از ملائکه به پای او نمی رسیدند - امر فرمود که خطبه بخواند، او نیز خطبه ای خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبه ای نباورده بودند،

سپس به ‌یک منادى دستور داد تا چنین جار بزند:

اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! به على بن ابى‌طالب حبیب محمّد و فاطمه دختر محمّد تبریک بگویید، چه‌ اینکه من براى آنان خیر و برکت قرار دادم.

راحیل گفت: برکت تو بر آن دو بیشتر از آنچه ما در بهشت و منزلت براى آنان مشاهده کردیم نیست؟

خداوند فرمود: اى ‌راحیل! از جمله برکت من بر آن دو این است که آنان را بر محبّت خودم، با هم‌ همراه مى‌کنم و حجّت خود بر مردم قرارشان مى‌دهم و قسم به عزّت و جلالم ‌که از آن دو، نسل و فرزندانى به وجود خواهم آورد که در زمین گنجینه‌داران و معادن حکمت خود قرارشان خواهم داد، بعد از پیامبران، آنان را حجّت بر مردم قرار مى‌دهم.

پس مژده بده اى علىّ! که من نیز، همچون خداى رحمان، دخترم فاطمه را به ازدواج تو درآوردم و آنچه را که خداوند براى او پسندید، من نیز پسندیدم.

حال دست همسر خود را بگیر که تو از من نسبت به او سزاوارترى، جبرئیل ‌به من خبر داد که بهشت و اهل آن، مشتاق شما دو نفرند و اگر خداوند تبارک ‌و تعالى نمى‌خواست از نسل شما حجّتى بر خلق برگزیند، خواسته بهشت و اهل بهشت را در مورد شما دو نفر اجابت مى‌فرمود، پس تو چه خوب برادر و چه خوب داماد و چه خوب همدمى هستى و رضایت خدا براى تو کافى است و از رضایت هر کس دیگر بهتر است.

حضرت على(ع) گفت: «رَبِّ أَوْزِعْنِی‌أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَ‌»؛ پروردگارا! مرا بر آن دار که شکر نعمتى که‌ به من دادى، به جاى آرم، حضرت رسول(ص) نیز آمین گفتند.

منبع: عیون اخبار الرضا(ع)

منبع اینترنتی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">