تلنگـــــــر...(1)

به بعضیام باید گفت:عاخه واسه چی این همه حرص میزنی؟
بیچاره فردا میری تو دو وجب جا...

کم حرص دنیا رو بزن...

همین تویی که الان برای هزار تومن جونت در میره...

فردا نه پس فردا که جناب عزاییل رو ملاقات کردی و تشریفتو بردی اون دنیا...

افسوس میخوری که چرا کنار همه ی این بریز و بپاشات، یکم هم به فکر هم نوعت نبودی...

چه مرگته عاخه تریپ افسردگی برداشتی....

پاشو یه سر برو محله های پایین شهرتون...

شرمندگی یه پدرو جلو بچش ببین...

گرسنگی یه بچه رو، اشک یه مادرو...

توی همین شهر، بغل گوش من و شما...

درد ها متفاوته....

درد یکی گم و گور شدن مخاطب خاصشه و به قول خودش شکست عشقی...

در حالی که هیچی از عشق نمیدونه....

ولی یکی دیگه به معنی واقعی جمله گشنگی کشیده و عاشقی یادش رفته...

کمتر ناشکری کن دیگه...

لحظه های خوبتو با غم های الکی خراب نکن، تریپ غم برداشتن کلاس نداره..

یه کم به دور و برت نگاه کن...

نه خیلی دور ...

مظلومیت بچه های فلسطین و غزه پیش کشت...

نمیخواد راه دور بری، توی همین کشور خودت، تو شهر خودت...

زیاد هستن بچه هایی که پدر بالا سرشون نیست...

و تویی که ادعای شیعه بودنت گوش آسمون رو کر میکنه...

سفارش امیر المومنین رو که فراموش نکردی...

که نکنه گرسنه بمونن، که نکنه به خاطر عدم رسیدگی ماها اذیت بشن...

حواست هست بچه شیعه؟؟؟

یا در گیر لایک ها و کامنت های فیس بوکتی و سرگرم وی چت وهزار تا کوفت و زهر مار دیگه؟؟؟

بیدار شو عزیز من...

به قول یکی از دوستان...

گاهی خواب روزه دار عبادت نیست، خیانت است!!!

پی نوشت:

تو رو نمیدونم ولی من با دیدن این قبیل عکسا حسابی خجالت میکشم...