يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ق.ظ
مـــن میـــجنگم...
همین که دشمن همه ی دغدغه اش شده برداشتن این چادر از سرم...
یعنی اعتقاداتم کاملا درست و اسلامیه...
همین که خودش رو به آب و آتیش میزنه که من روسریم رو عقب بکشم...
یعنی من دارم درست عمل میکنم...
همین که کلی تلاش میکنه که یه ذره از حیا و عفتمو ازم بگیره...
یعنی من دارم موفق میشم...
همین که هر کاری میکنه نمیتونه به خواستش برسه...
یعنی من دارم خوب میچنگم...
نه تنها من...
بلکه حتی شما...
وقتی چادرتو محکم نگه داشتی که خار شه تو چشمای دشمنامون...
یعنی معنی و فلسفه ی جهاد نرم رو فهمیدی...
یعنی بیست و چهار ساعته داری میجنگی...
بدون مرخصی..
شاید گاهی ترکش حرف های یه عده غرب زده زخمی کنه قلبتو...
اما دلت قرصه...
به یه لبخند امام زمانت...
به یه رضایت خانم فاطمه ی زهرا (س) ازت...
دلخوش به همینیم که هم من هم شما...
تا آخرین نفس میجنگیم...
پی نوشت:
از خونه که بیرون میزنم...
گوشه ی چادرمو به دست میگرم و میگم:
هذا امانتک یا زهرا...
خانم جان خودت کمک کن حفظش کنم...
تا آخرین نفس...
آفرین بر شما.